ژورنال H قسمت سوم

Journal H’s ( hoeschec ) Part 3

اچ : اینم AUD/NZD : دارم اینگلف های خوبی برای تمرین پیدا می‌کنم .

اچ : یکی دیگر از فرصت های ترید عالی EUR-USD :

اچ : خب، این یه سوالیه که خیلی وقتا بهش برخوردم: کدوم یکی از مستطیل‌های زیر (قرمز، سبز یا آبی) نشون‌دهنده‌ی نقطه‌ی شروعِ (اورجین) حرکتیه که سطح حمایت/مقاومت رو می‌شکنه ؟ کسی میدونه؟ من حدس می‌زنم اورجین مستطیل آبیه، ولی فکر کنم بشه یه استدلال خوب هم برای اینکه مستطیل قرمز باشه آورد …

اچ : یه موقعیتی بود که ظاهرش خوب بود، ولی یه “فِیک اوت” (F/O) داشت که اگه لایو ترید میکردم اصلا انتظارشو نداشتم. نمیتونم بفهمم چرا قیمت از “اُرجین” رد شد و رفت بالا. چون فایل‌ها حجمشون زیاده، یه عکس از کل چارت گذاشتم که زوم اوت شده، به همراه سه تا عکس دیگه که نمای نزدیک‌تری از حرکت قیمت رو نشون میدن. در نهایت، اون ترید خوب از آب دراومد – قیمت طبق انتظار ریخت و به تارگتش رسید. چیزی که غیرمنتظره بود، این بود که قیمت یه فِیک اوت بالای “اُرجین” اون “اینگلفِ” مهم زد. راهی هست که بتونم این اتفاق رو پیش‌بینی کنم ؟

اچ : آیا دلیل اف او شدن می تونه این باشه که سفارشات سنگین توی محدوده ی RBD سمت چپ رو بگیره، همون RBD ای که منشا اینگلف بهش واکنش نشون میده؟ نمودار پایین رو ببینید… این تنها توضیح احتمالیه که به ذهنم میرسه برای اینکه چرا این اتفاق افتاد. اگه درست فکر میکنم، آیا این چیزیه که همیشه باید حواسمون بهش باشه وقتی داریم یه اینگلف مثل این رو ترید میکنیم؟ آیا همیشه باید دنبال اون دسته سفارشات خیلی سنگین توی ناحیه ی FTR/Supply.Demand سمت چپ RBD یا DBR بگردیم، به خاطر یه فیک اوت احتمالی ؟

اچ : بعد از اینکه بیشتر در مورد این اف او فکر کردم، نوشته‌هام رو در پست قسمتای قبل به یاد میارم، که احساس میکنم ارتباط داشته باشند . وقتی که گفتم: “معاملات IF اغلب در سطوحی اتفاق می‌افته که اون خیلی کم (یا اصلاً) ضرر رو تجربه می‌کنه. بعد از بررسی چندتا از اون معاملات فوق‌العاده، متوجه شدم که اون خیلی وقتا می‌تونه پیش‌بینی کنه و یه سفارش محدود (PO) رو دقیقاً در جایی که قیمت برمی‌گرده قرار بده. شاید اشتباه کنم، اما به نظر می‌رسه اون می‌دونه فیک اوت ها کجا اتفاق می‌افتن. اون به سمت چپ ناحیه اینگلفینگ نگاه می‌کنه تا ببینه که RBD/DBR (عرضه/تقاضا) به چی واکنش نشون می‌ده (معمولاً یه FTR مهم) و تعیین می‌کنه که آیا سفارش‌های فوق‌العاده‌ای برای پر شدن در اون FTR باقی مونده یا نه. اگر اینطور باشه، احتمالاً قیمت به یه نقطه تصمیم‌گیری خاص در داخل این FTR فریب می‌ده. به همین دلیله که اون اغلب به یه نمودار 5 دقیقه‌ای یا 1 دقیقه‌ای کوچیک می‌کنه تا ورودش رو مشخص کنه… اون داره دقیق‌ترین نقطه تصمیم‌گیری رو پیدا می‌کنه .”

یکی از اعضا : سلام، اینا stacked zones هستن . اولی مبدا شروع حرکته (engulf) و دومی یه RBD بالاتره که سمت چپه. خودم بارها تجربه‌ش کردم. خیلی وقتا قیمت یه فیک‌اوت (Fake out) می‌زنه به زونی که دقیقا بالا یا پایین زونیه که می‌خوای ترید کنی… حواست باشه! اینو زیاد می‌بینی! به نظر من سه تا کار میشه کرد: 1) بیخیالش بشی 2) اگه خیلی دلت می‌خواد وارد شی: ورود در زون اول و حد ضرر (SL) پشت زون دوم. مشکلش اینه که نسبت ریسک به ریوارد (R:R) بدتر میشه. 3) فیک‌اوت رو پیش‌بینی کنی، ورود کنی و حد ضرر رو بذاری پشت زون دوم. اگه قیمت به نقطه‌ی ورودت (PO) رسید که چه بهتر! اگه نرسید هم، مهم نیست. من دوست دارم از آخری استفاده کنم، نسبت ریسک به ریوارد بهتره و اگه نتونم وارد شم، دنبال یه ستاپ (setup) دیگه می‌گردم. لازم نیست دنبالشون بدویم. توی آخرین پستی که توی ژورنالم گذاشتم همین مشکل رو داشتم (فقط با عرضه (supply) چیده شده). من پایین‌تر از اورجین وارد میشم که فیک اوت نخورم …

اچ تشکر می کند و ادامه می دهد : این میزان عرضه واقعی منطقیه، و فکر می‌کنم همون ایده‌ی حرکت قیمت برای جمع‌آوری سفارش‌های باقی‌مونده‌ست. اما یه سوال برام پیش اومده: اون ناحیه‌ای که قیمت تو عکسای قبل ک گذاشتم فیک‌اوت کرد، یه QM ناموفق هم هست. پس می‌تونیم این رو یه الگوی الماس هم در نظر بگیریم؟ اگه اینطوری باشه، موارد زیر در مورد این مثال صادقن، درسته؟ ۱. فیک اوت به سمت عرضه/سفارش‌های اکستریم واقعی بوده. ۲. الگوی الماسه. ۳. ناحیه سفارش‌های استک (روی هم چیده شده) هست. اگه هر سه اینها درست باشن، چطور می‌تونیم ترید کنیم بدون اینکه استاپ لاسمون رو خیلی بالا بذاریم؟ این کار نسبت ریسک به ریوارد رو خیلی خراب می‌کنه. TTF پیشنهاد خوبی داد که یه سفارش محدود (P/O) تو ناحیه اکستریم سفارش‌های استک بذاریم و منتظر فیک‌اوت قیمت باشیم. این ایده خوبیه، ولی به نظر میاد خیلی از تریدهای عالی رو ممکنه از دست بدیم. آیا راه دیگه‌ای هست که بتونیم این الگوی الماس رو پیش‌بینی کنیم؟ و سوال آخر: چه چیزی یه سفارش استک رو تعریف می‌کنه؟ آیا یه قاعده کلی برای شناسایی سفارش‌های استک وجود داره (مثلاً اینکه سفارش‌ها چقدر از هم فاصله دارن، چند تا تو یه ناحیه مشخص هستن و غیره…؟) چون اگه خوب بگردی همیشه نواحی عرضه/تقاضا بالاتر/پایین‌تر از نقاط ورودت پیدا می‌شن. آیا تعیین اینکه این نواحی “استک” هستن، فقط به این بستگی داره که چقدر به نقطه ورودت نزدیک باشن ؟

یکی از اعضا : در مورد سوال اولت: خب معلومه که از اون معامله جا می‌مونی، ولی اگه استاپ لاس‌ت فعال بشه امن‌تره و نسبت ریسک به ریواردت هم بهتر میشه. باور کن، مخصوصاً وقتی توی تایم فریم‌های پنج یا پانزده دقیقه‌ای معامله می‌کنی و ده تا جفت‌ارز رو زیر نظر داری، اونقدر موقعیت معاملاتی پیدا می‌شه که نمی‌دونی کدومو انتخاب کنی… در مورد سوال دومت: اول از همه ممنون! باعث شدی بهش فکر کنم !

یکی از اعضا : به نظر من، وقتی این نواحی اینقدر به هم نزدیکن، مثل این می‌مونه که روی هم چیده شدن ( استک زون )، (تو این مورد) نمی‌تونم بگم که آیا ناحیه دوم RBD مقداری از عرضه ناحیه اول و بالاتر RBD رو کم کرده یا نه !

اچ : این یه نموداره که الان علامت‌گذاریش کردم، مربوط به USD-CAD هست. این یه ستاپ شکست‌خورده بود. این اواخر کمک زیادی از تریدرهای RTM گرفتم و درکم یه پله اساسی پیشرفت کرده. اصلا به ذهنم نرسیده بود که بهترین اینگلف، اینگلف یک FTR هست که قبلا یه ناحیه مهم رو اینگلف کرده باشه. سوال بعدیم اینه: فرض کن یه ستاپ عالی داره اتفاق میفته (مثل مثال USD/CAD پایین… یه فلش قرمز کشیدم که داره به جایی اشاره می‌کنه که یه اینگالف از یه FTR مهم رو دیدم). اگه داشتم این نمودار رو لایو ترید می‌کردم، آماده می‌شدم یه شورت بگیرم به محض اینکه قیمت برگرده به اورجین اینگلف. ولی توی این مثال، قیمت درست از مبدا اینگالف رد می‌شه و می‌ره که یه سقف جدید حسابی بزنه. توی این حالت، فرض می‌کنم چیزی که به عنوان “اینگلف” از “FTR مهم” برچسب زده شده بود، در واقع یه فِیک‌اوت (F/O) بوده. به نظرت دلیل شکست خوردن ستاپ USD/CAD همین بوده ؟

اچ : یه نکته‌ی سریع در مورد زون‌های روی هم چیده شده ( یا بقول معروف استک زون ها ) : فکر می‌کنم فرق زون‌های روی هم چیده شده و فشردگی اینه که زون‌های روی هم چیده شده اردرهای معتبری دارن که قیمت توی FTB بهشون دست نزده. در واقع فشردگی همون استک زون هایی که قیمت با برگشت به سطوح، اون‌ها رو از بین برده (مصرف کرده). حداقل فکر می‌کنم درست باشه …

یکی از اعضا : فهم من از زونِ استک‌شده خیلی ساده‌ست… یعنی یه دونه اف‌تی‌آر/آر‌بی‌دی/دی‌بی‌آر بالای یکی دیگه. در مورد پی‌او، معمولاً آی‌تی‌ها ترجیح میدن نهایتِ پاز رو بگیرن، یعنی نهایتِ اف‌تی‌آر رو، که اف او درست بشه. این کمک‌شون میکنه بهترین قیمت‌های ممکن رو گیر بیارن… واسه همین معمولاً میگن “تو وسطش ور نرو” .

اچ : این یه نموداره که تو ژورنال IF درست قبل از فاجعه سوئیس اوایل امسال پیداش کردم (پست شماره ۱۰۵۷). فکر کنم حاصل یه گفت‌وگو بین پدینی و چارلز پیپس بوده. یه تصویرسازی خوب از برداشت‌های اخیریه که من از اینگلف ها دارم. خیلی از تریدهای ناموفقم امسال ممکنه به خاطر نفهمیدن مفهوم اصلی پشت این نقاشی بوده باشه .

اچ : این ها نقاشی هایی هستند که کشیدم تا یک سری سوالای دیگه رو نشون بدم 👇 .

مثال ۱ : تو این مثال، یه فلگ لیمیت یه سطح S/R رو شکسته ولی بعد از شکست، یه اصلاح (Retrace) نداشتیم که یه FTR شکل بگیره. آیا این فلگ هنوز معتبر و مهمه؟ من میگم بله، چون نقطه تصمیم‌گیری داخل فلگ، مبدا شکستن سطح S/R توسط قیمته. آیا یه اینگلف (Engulf) در آینده از این فلگ، به اندازه یه انگالف از یه FTR مهم خواهد بود ؟

مثال ۲ : مثل مثال ۱، نقطه تصمیم‌گیری درون فلگ وجود داره و نشون‌دهنده نقطه شروع شکست قیمت از سطح S/R هست. بعدش، یه FTR تشکیل میشه و در نهایت قیمت در FTB خودش به FTR سر میزنه. از اونجایی که FTR به داخل FL برگشته، آیا FTR خودش هم FTB فلگ اصلی حساب میشه؟ تو این مثال، آیا DP درون FL اهمیت بیشتری در رابطه با یه انگالف در آینده داره، یا FTR اهمیت بیشتری در رابطه با یه انگالف در آینده داره ؟

مثال 3 : این اتفاق رو خیلی می‌بینم که می‌افته. یه پرچم یه سطح حمایت/مقاومت رو می‌شکنه و از نظر تکنیکالی قیمت یه FTR (محل برگشت قیمت) تشکیل می‌ده، ولی قیمت برای مدت طولانی اوج نمی‌گیره. بعد از یه سقف/کف جدیدِ کوتاه (که برای معتبر بودن FTR لازمه) سریعاً برمی‌گرده به همون پرچم اولیه. تو این حالت، آیا اون FTR ضعیفی که تشکیل شده، در رابطه با یه اینگالف (engulfing) آینده اهمیت بیشتری داره، یا اون پرچم اولیه (که محل اصلی تصمیم‌گیری برای شکستن سطح حمایت/مقاومت بوده) در رابطه با یه اینگلف آینده مهم‌تره ؟

اچ : اینم از ستاپ اینگلف ، کدومش معتبر هست :

اچ : آیا نمودار زیر هم معتبره؟ توی این مثال، فقط یه FL (هیچ FTR بعد از شکست سطح S/R تشکیل نشده). فقط یه DBD کوچیک بعد از شکست اتفاق میفته. آیا سناریوی اینگلف همچنان معتبره و میشه مثل قبل تریدش کرد ؟

اچ : مثال قشنگ روی پوند دلار 👇 .

اچ : یه موقعیت خوب E/J HTF ستاپ . ریوارد 1.5 .

اچ : دارم جفت ارز یورو/ین رو زیر نظر دارم برای یه ستاپ احتمالی EN و QM . منتظرم قیمت بیاد و محدوده آبی رنگ رو که نشون دهنده EN مهم هستش، EN کنه (ازش عبور کنه). این ناحیه نزدیک یه محدوده برگشتی هم هست و قسمت ‘EN’ ستاپ QM رو هم تکمیل می‌کنه. تارگت (هدف) مشخصی داره. این یکی واقعاً جالب به نظر میاد … محدوده های کلیدی مشخص شده :

یکی از اعضا : به نظر من تمام نقاشی هایی که کشیدی توی عکسای قبلی درستن ، به جز اولی . FTR فقط وقتی معتبر می‌شه که یه SR مهم رو بشکنه ، نه قبلش !

اچ : زیاد اهل معامله تو روز دوشنبه نیستم، ولی این اسکالپ سریع رو وقتی قیمت برگشت به یه ناحیه FTR که بعد از شکست S/R تشکیل شده بود، گرفتم. سود رو تو سطح S/R مینور مخالف برداشت کردم. USD/JPY – تایم فریم ۳۰ دقیقه .

دلار ین 5 دقیقه :

H : دارم سعی می‌کنم بفهمم چرا این خراب شد… خیلی شبیه EN به نظر می‌رسه، ولی خب معلومه که FO بوده .

یکی از اعضا : حواست باشه گول این جور ستاپ ها رو نخوری. باید به بافت کلام دقت کنی. چه خبر داشته باشی و چه نه، قیمت اومده پایین و رسیده به یه سطح حمایت و مقاومت خوب. اگه قیمت *بین* سطوح حرکت کنه، یعنی قیمت از عرضه اومده پایین و خورده به کفِ سطح فعلی. باید حواست به قیمت باشه تا بتونی ضعف‌هاش رو ببینی و علامت‌گذاری کنی، و نشونه‌هایی ببینی که نشون بده می‌خواد بیاد پایین‌تر، به سمت محدوده‌ی پایین‌تر. در عوضش، یه چیدمان لانگ (خرید) خوشگل گیرت میاد… معامله‌ی شورت (فروش) تو این سطح تموم شده بود، و اگه می‌خواستی ببینی بیشتر میریزه یا نه، باید آماده می‌بودی که معامله‌ات رو ببندی. به تایم فریم‌های بالا نگاه کن، باید با زوم‌اوت کردن ببینی که چرا گرفتن پوزیشن لانگ (خرید) ارزش معامله رو داشت .

اچ : سلام ، نظرت راجع به این نمودار چیه؟ (توی ژورنال ایف پیداش کردم، فکر کنم کار CharliePips باشه). ظاهراً (طبق فلسفه RTM ) وقتی یک FTR یه سطح حمایت/مقاومت مهم رو می‌شکنه و خودش هم اینگلف ( Engulf ) میشه، یه FTR جدید شکل می‌گیره که خیلی مهمه. وقتی قیمت به این FTR خیلی مهم واکنش نشون می‌ده، اغلب یه انگالف قابل معامله ایجاد می‌کنه (البته نه همیشه، و بعضی وقتا فیک‌اوت میشه). می‌گن که همه اینا باید توی یه سطح فلیپ حمایت/مقاومت مهم اتفاق بیفته. چند تا مثال خیلی خوب پیدا کردم که این قضیه توشون جواب می‌ده، و تا یه حدودی به نظر می‌رسه با نصیحت قبلی شما که اول روی سطوح حمایت/مقاومت تمرکز کنیم برای پیدا کردن واکنش، همخونی داره. شما هم دیدین که این یه ستاپ پرایس اکشن خوبیه، یا برعکس، دیدین که خوب جواب نمی‌ده ؟

| موفق باشید |